در زبـان عـربـى هـم ، چـنـين است . كسانى كه عرب و آشنا به كلمه هاى عربى باشند از معناى كلمه ها صداى آنها را تشخيص مى دهند و ديگر نيازى به آوردن آنها نيست .
هـمـه مـى دانيم كه قرآن به زبان عربى است و بيشتر مسلمان ها عرب زبان نيستند و با صداى كـلمـه هـاى آن آشـنـا نـمـى بـاشـنـد. براى اينكه همه مسلمان ها براحتى بتوانند قرآن را صحيح بـخـوانـنـد، شـاگردان حضرت على (ع ) كلمه هاى قرآن را علامت گذارى كردند تا صداى تمام كلمه ها مشخص باشد. علامت هاى قرآن خيلى ساده و آسان است . بيشتر شما با آنها آشنا هستيد. در درسـهـاى بـعد علامت ها را يكى يكى مى آوريم وروى كلمه هاى قرآن تمرين مى كنيم تا خوب با شكل و صداى آنهاآشناشويد.
نحوه خواندن حروف مقطعه زير را بنويسيد :
الم ـ ق ـ طسم ـ ص ـ الرـ ن ـ المص ـ طه ـ طس ـ المر ـ حم ـ كهيعص ـ يس ـ حم ـ عسق .
صداهاى كوتاه
فـتحه : يكى از صداهايى كه با آن آشنا هستيم صداى فتحه (َ) مى باشد. مانند : (اَسب ، سَبَد، برادَر)
براى اينكه بتوانيم كلمه هاى قرآن را صحيح بخوانيم ابتدا لازم است روى حروف تمرين كنيم :
اَ، بَ، تَ، ثَ، جَ، حَ، خَ، دَ، ذَ، رَ، زَ، سَ، شَ، صَ، ضَ، طَ، ظَ، عَ، غَ، فَ، قَ، كَ، لَ، مَ، نَ، وَ، هَ، ىَ
كـسـره : صـداى ديـگرى كه با آن آشنا هستيم صداى كسره (ِ) مى باشد. مانند : (اِمروز، كِتاب ، نادِر).
حروف را با صداى كسره تلفظ مى كنيم :
اِ، بِ، تِ، ثِ، جِ، حِ، خِ، دِ، ذِ، رِ، زِ، سِ، شِ، صِ، ضِ، طِ، ظِ، عِ، غِ، فِ، قِ، كِ، لِ، مِ، نِ، وِ، هِ، ىِ
ضـمـّه : صداى ديگرى كه با آن ماءنوس هستيم صداى (ُ) مى باشد مانند : (اُميد، خُدا، دُرُست ). در قـرآن هـم چـنين صدايى داريم كه به آن (ضمّه ) مى گويند. تلفظ حروف با صداى ضمّه چنين است :
اُ، بُ، تُ، ثُ، جُ، حُ، خُ، دُ، ذُ، رُ، زُ، سُ، شُ، صُ، ضُ، طُ، ظُ، عُ، غُ، فُ، قُ، كُ، لُ، مُ، نُ، وُ، هُ، ىُ
كلمه هاى زير يك بار جدا جدا و بار ديگر با هم نوشته شده است . آنها را بخش بخش بخوانيد.
لَكَ لَكَ
لَكِ لَكِ
هُوَ هُوَ
ذَهَبَ ذَهَبَ
بَلَدِ بَلَدِ
جُعِلَ جُعِلَ
فَحَشَرَ فَحَشَرَ
بِيَدِكَ بِيَدِكَ
فُتِحَتِ فُتِحَتِ
فَعَدَلَكَ فَعَدَلَكَ
اَفَاَمِنَ ا َفَاَمِنَ
اَحَدَهُمُ اَحَدَهُمُ
كلمه هاى زير را بخش بخش بخوانيد.
مـَطـَرَ - كـَسـَبَ ـ فـَخـَرَجَ ـ فـَوَقـَعَ ـ فـَعـَقَرَ ـ خَلَقَكَ ـ فَصَدَقَ ـ حَسِبَ ـ عَلِمَ ـ لَبِثَ ـ سَنَسِمُ ـ بـَلَغـَكِ ـ كـَمـَثـَلِ ـ فَصَعِقَ ـ تَبِعَكَ ـ اَعِظُكَ ـ كَلِمَتُ ـ بَصَرُكَ ـ اَتَذَرُ ـ وَ جُمِعَ وَ تَضَعُ ـ هُمَزَةِ ـ عُنُقِكَ ـ لُمَزَةِ
تمرين شماره دو را همانند شماره يك به صورت جدا و با هم بنويسيد و بخوانيد.
هـر گاه بعد از صداى كوتاه (فتحه ، كسره و ضمّه ) حرفى همجنس آنها قرار گيرد، آن حروف باعث كشيده شدن صداى حركات مى شوند كه به شرح هر كدام مى پردازيم :
اگر بعد از حرف مفتوح ، الفى قرار گيرد (َا) اين الف باعث كشيده شدن صداى فتحه مى شود و به اين الف ، (الف مدّى ) مى گويند، مانند :
نَبَاتِ ـ ثَانِىَ ـ تَكَادُ ـ عَذَابُ
نكته : در كتابت اوليه ، الف مدّى بعضى از كلمات را به جهاتى نمى نوشتند، بعدها كه قرآن را بـراى صحّت تلاوت علامت گذارى كردند، در چنين مواردى با اضافه كردن يك الف كوچك ، در كنار حرف مفتوح (ـَـ) لزوم تلفظ صداى فتحه كشيده را روشن ساختند مانند:
رُبَـعَ ـ ثُلَـثَ ـ يُجَـدِلُ - مَسَـجِدَ ـ حُرُمَـتِ
نحوه علامتگذارى الف مدّى در رسم الخط فارسى
در قـرآنـهـاى بـا رسـم الخـط فـارسـى (قـرآن مـجيد با ترجمه الهى قمشه اى ، قرآن مجيد با ترجمه عبدالمحمد آيتى و ...) فتحه قبل از الف مدى را به صورت ايستاده (ـ) علامت گذارى كرده اند تا نشانگر تلفظ فتحه با صداى كشيده باشد مانند :
لَساحِرانِ ـ مَشارِقُ ـ مَغارِبُ ـ بِكَلِماتِ
در مواردى هم كه الف مدى در كتابت اوليه نوشته نشده ، در رسم الخط فارسى فقط با قرار دادن فتحه ايستاده بر روى خود حرف ، نشان داده اند كه آن حرف بايد با صداى كشيده تلفظ شود مانند:
هذا ـ كَذلِكَ ـ سَمواتِ ـ قِيمَةُ
كـلمه هاى زير يك بار جدا جدا و بار ديگر روى هم نوشته شده است ، آنها را بخش بخش و بعد به هم پيوسته بخوانيد. (در مثالها از هر دو رسم الخط آورده شده است )
لِ مَالِ مَا
قَا لَ قَال
عِبَادُ عِبَادُ
شِقَاقَ شِقَاقَ
فَاِذَا فَاِذَا
زَاجِرَاتِ زَاجِرَاتِ
ضَلَالَةَ ضَلَالَةَ
اَماناتِ اَماناتِ
مُسافِحاتِ مُسافِحاتِ
مُنافِقاتِ مُنافِقاتِ
كـلمـات زير را به صورت شمرده بخوانيد (در مثالها از هر دو رسم الخط آورده شده تا متعلمان با هر دو رسم الخط آشنايى كافى پيدا كنند.)
نـَئَا(نـَــا) ـ اَرَادَ ـ رَءَاهُ(رَ اهُ) ـ اذانَ(ءَاذَانَ) ـ لَسـاحـِرانِ ـ مـَنـفـِعُ ـ يـا جـِبَالُ ـ بِكَلِمَاتِ ـ رِعايَتِها ـ سـِقـَايَةَ ـ عَصَاكَ ـ لاَغَالِبَ ـ ضَاقَ ـ يُرادُ ـ ظاهِرُ ـ رَوُاحُهَا ـ ظَالِمِ ـ ذَ لِكَ ـ قالَ ـ فَتَابَ ـ تُجادِلُكَ ـ فـَلاَ كـاشـِفَ ـ بـِلِسـَانـِكَ ـ عِبادِنا ـ لَنا ـ فَصِيَامُ ـ بِنَاصِيَتِهَا ـ تَكادُ ـ نُسارِعُ ـ فَمَا كَانَ ـ مَالَهَا ـ